باغ با دلهره درحال شكوفا شدن است
رود با همهمه آماده دريا شدن است
ابرها لكه دامان زمين را شستند
خاك در تاب و تب گرم مطلا شدن است
سر زد از پيرهن پاره شب **يوسف ماه**
دولت گم شده در معرض پيدا شدن است
بگسل اي سلسله، اي سلسله ممتد شب
نوبتي باشد اگر نوبت فردا شدن است
اي گشاينده ترين دست، كليد تو كجاست
قفل اين پنجره ها منتظر وا شدن است
گوش كن، اي شب كر، صحبت صبح و سحر است
.آفتاب آمده كي فرصت حاشا شدن است